خب
اگه نیاز داره تنها باشه، تنهاش بذارید
شاید واقعا نتونه مشکلش رو در میون بذاره و فکر میکنه گفتنش دردی دوا نمیکنه یا اینکه نمیخواد غصه بخورید و نگران بشید
اما در عین اینکه به تنهاییش احترام میذارید
حواستون بهش باشه و حامی باشید، حسِ بی کسی نگیره
ممکنه هم خود به خود بعد از مدتی حس امنیت دریافت کنه و بیاد و مشکلی که داره رو مطرح کنه
از طرفیم ممکنه اصلا مشکل مشخصی نباشه و مجموعهای خاطرات گذشته و تجربیات بد قبلی و... اذیتش میکنه
بررسی کنید و ببینید چی باعث شده که فکر کنه شما درکش نمیکنید
یه مدت به حال خودش باشه، با خودش کنار بیاد/اگر مشکلی هست به پذیرش برسه
در آخر هم اگر طولانی شد این رفتار، شاید بهتر باشه با مشاور یا روانشناس صحبت کنید
من شاید صلاحیتِ صاحب نظر بودن نداشته باشم و سنم کم باشه
اما من توی همین رنج سنی ام و خودمم به صورت مقطعی بدون مشکل خاصی اینطور بودم
به همین خاطر تجربم رو گفتم و قصد جسارت ندارم
امیدوارم هر چه زودتر شرایطتون بهتر بشه