کاش جای تو بودم Emma
زیر نور ملایم آفتاب ، پنجولامو باز میکردم، بدنمو کشوقوس میدادم، لم میدادم توی انبوه بالشتکهایی که برام چیدن و هر از گاهی پلکهای سنگینم رو نیمهباز میکردم تا از پشت پنجره پرندهها رو دید بزنم.
نه کار میکردم نه دغدغه آینده داشتم، تازه کلی بهم محبت بی قیدوشرط هم میشد 😅😂

