همیشه حسرت خوردم وقتی دیدم یه بابا دست دخترش رو گرفته
وقتایی که یه زن و شوهر هم سن و سال مامان و بابام دیدم که با هم خوب حرف میزنند
ازدواج کردم ولی مشکل روانی بابام هنوز ولمون نمیکنه و هر روز بیشتر اذیت میشم بخاطر مریضیش و دیگه دوستش ندارم بخاطر اذیتاش