این ماه یکم خرجمون زیاد شد برای اقساط و فلان
قرار بود بچه رو کلاس نقاشی ثبت نام کنیم
من رفتم ثبت نام کردم و جلسه اول شروع شد و اومدم
شهریه هم 900 تومنه چون میدونستم شاید همسرم نتونه بده روی پول خودم حساب کردم
الان زنگ زده بهش گفتم اعصبانی شده که پولاتو بده کلاس این ماه دیگه هیچی نداریم.منم گفتم میدونم رو پول خودم حساب کردم.گفت نه ببین دیگه این ماه چیزی نداریم
منم گفتم من ازت پول نخواستم میدونم عرضه دارم رو پول خودم حساب کردم
گفت یعنی من عرضه ندارم؟آره؟
گفتم نه من همچین چیزی نگفتم
قربونت برم تو که میبینی شرایط جامعه اینقدر وحشتناکه پیر و جوون و زن و مرد همه گیر پول هستن چرا اینقدر تند حرف زدی
میگفتی پس انداز داشتم آرامشتو حفظ میکردی
وقتی به غرور یک مرد ضربه میزنی اون مرد دیگه چجوری مرد بشه برات مردونگی کنه
عزیز همسرت میگه این ماه هیچ پولی ندارین شما میگی با پول خودت ۹۰۰ بچتو کلاس نقاشی ثبت نام کردی؟؟؟؟ الان تا آخر ماه میخواین چجوری بگذرونین حداقل پول نون میشد
خب وقتی میگی من عرضه دارم یعنی تو عرضه نداری دیگه
حالا ولش کن خودش آروم میشه نری بگی اشتباه کردم که هیچی ولی دفعه بعد ازین حرفا نزن
خوب واجب بود کلاس نقاشی
منظورش اینه کلاس واجب نبود. شما همون روز باید دوباره میگفتی میخوای بری ثبت نام کنی .
بهتره بیشتر همدیگه رو درک کنیم هردوطرف
کاری به این اتفاق ندارم ولی به نظرم کاش قبلش به همسرتون میگفتین که بچه رو میخواین ثبت نام کنید و هزینه هاشم خودتون میدین ، تو این اوضاع و وضعیت گرونی ، به اونی که نون درآور خونتونه با محبت رفتار کنید ، فشار جامع لهش کرده ، لااقل شما بهش فشار نیارید
میدونم ازش نخواستی برات بمیرم ولی اون مرده غرور داره مسئولیت و بار این زندگی روش دوش اونه از نظر قانونی اخلاقی عرفی هرچی
حالا اینکه تو انتخاب کردی کمکش کنی این نشونه ی لطف تو هست ولی همین هم براش احساس بی کفایتی میکنه اون دوست داره خودش مسائل رو مدیریت کنه اینجور که معلومه
