من دیدم مشکوک میزنه گوشیش در آورد و گفت ببین خط نداره گفتم خانم مگه میشه پس این گوشی الکی اوردی دنبالت گفت مامانم خطمو سوزونده و میخاد برام خط بخره و ... یه مشت چرت و پرت تحویل داد که مشخص بود حرفاش در مورد گوشی دروغه و میخاد که ما براش اسنپ بگیریم
منم گفتم خانم ما اسنپ نمیگیریم برامون درد سر میشه گفتم میخای زنگ بزنم ۱۱۰ گفت نه برا خودم بد میشه بعد دیدیم صدای موتوری میاد اومدیم دم در گفت وای خودشونن همچنان که دنبالم
موتوریه سه نفر بودن تا سر کوچمون دیدن در بازه یکم صبر کردن و دور زدن ترسیدن بیان داخل کوچه
حتی گفتیم بیا داخل دم حیاط بشین تا سپیده بزنه و موتوریه و بیخیال بشن بعد برو گفت ن خودم حالا میرم فقط برام اسنپ بگیرید
شوهر ساده منم بدون هیچ فکری همون اول میخاست اینکار بکنه گفت گناه داره
ما اسنپ نگرفتیم اما از دیشب تا حالا تو فکرم که وای چه جامعه ای بدی داریم چه خانوادها و چه اوضاعی داریم
اخرش چیشد؟چجوری رفت خونشون؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
