شوهرم بهم قطره چکونی پول میده

تا وفتی که خودم درامد نداشتم و اون وضع کاروکاسبیش خیییییییلیییییییییی خوب بود تو بهترین حالت ممکن بود کار و کاسبیش با بدبختی بهم پول میداد مثلا میگفتم پول ندارم باید چهار پنج بار میگفتم تا اخرش یه تومن میزد برام با این که میدونست میخوام برم خرید خونه بکنم همون لحظه کلش میره بعدشم همیشه ازم حساب کتاب میگرفت یه جوری بهم پول میداد که من همیشه لنگ باشم الان خودم چند ماهه درامد دارم و اون وضع کارش خیلی بد شده با پرویی تمام بهم میگه پولتو بیار وسط تو خونه خرج کن امروز یه اتفاقی پیش اومد باید میرفت جایی خیلی ضروری بود پول نداشت گفت داری بهم بدی؟ گفتم چقدر میگه میگه ده پونزده تومن😑😑 گفتم خوبی ؟ چی درمورد من فکر کردی واقعا فکر کردی رو گنج نشستم ؟ پنج میلیون پول براش زدم یکبار نگفت دستت درد نکنه

دوساعته دارم حرص میخورم دارم میترکم دارم دیوونه میشم از حجم نارحتی که رو دلمه واقعا نمیدونم چطور مغزمو اروم کنم