خیلی کم عقلی کردیم امشب بعد مدت ها یه رگال خاستم بخرم خیر سرم فکر نمیکردم از راه پله بالا نره😂😐طولش زیاد نبود خدایی همش دو متر ولی هرکار کردیم نشد شوهرم گفت بریم از کوچه پشتی با طناب ببندیمش بکشیم بیاد بالا از بالا ببریم تو اتاق اینکارو مثل دیوونه ها کردیم🫥 و کشیدیم بالا هرکی رد میشد نگا میکرد🤣🤣🤣بگذریم اوردیمش بالا پشت بوم با ذوق داره میره پایین ک بازم از بالا گیر کرد هرکار کردیم نشد بره بالا🤣🤣خلاصه مجبور شدیم بزاریمش بالا تا فردا برش بدیم از وسط دوباره جوشش بدیم🫥🫥🫥🫥🫥🫥از صبح دارم ب کم عقلی خودمون میخندم بخدااا