سلام دوستان خوبین
خواهرانه راهنمایم کنید
من سه ساله ک عقدم خودمم واقعا خستم از این دوران
خیلی مشکلات دارم
فاصله سنی بین منو شوهرم 3 ساله
من ی اتفاقاتی افتاد ک براتون میگم اعتماد کم شد
میرفتن بیرون ب من نمیگفتن تو گوشیش دیدم ک نصویری با ی نفر حرف زده و .....
من پریشب خونشون بودم با خوذهرش رفتیم امام زاده برای شام غریبان شوهرمم موکب زده بودن اونجا بود وقتی برگشتیم نبود زنگ زدم گفت امدیم ی دور بزنیم این در صورتی بود چ من بهش گفتم شب بریم خونه ما گفت اخرشب میشه حال نداره
تا دوباره دیشب دوبار بهش زنگ زدم رفتم پشت خط بار دوم حاشا کرد ک گوشیم شارژ نداره اشتباه فکر میکنی ی دعوایی بدی کردیم من ی مشت قرص میخواستم بخورم ک مامانم رسید نزاشت و شوهرمم امد اینجا و ..... ما جوقعه ای ک باهم دوست بودیم ی شرایطی پیش امد ک اصرار کردم منو اگه دوست داری بیا خواستگاری و یبار تو بحث بهم گفت ک من نمیخواستم تو مجبورم کردی و این موند تودلم دوباره دیشب تو دعوا کفتم میگه زورم کردی ارههههههه من ب زور امدم تو این خونه
خوذهرانه راهنمایم کنید