2777
2789

ما دعوامون شد که مقصر۱۰۰من بودم ولی فکر میکردم حق با منه و میرم طلاق میگیرم. ولی حق با اون بود و بعد من پشیمون شدم و گفتم میخام زندگی کنم گفت نه من اگه از دوست داشتنتم بمیرم دیگه نمیتونم باهات زندگی کنم طلاق بگیریم. بعد دیگ باز به خواهرش زنگ زدم اومد دنبالم و منو برد خونشون. اینم بگم کل اقوامش فهمیدن من رفتم برای طلاق و غرورش خورد شده... بعد همش به من می‌گفت تو از ترس ابرو برگشتی دیدی بدون من همچین خوشم نیستی برگشتی. منم نوشته هایی که تو دفتر خاطراتم نوشته بودم تو مدت این۱ماه که قهر بودیم و از دلتنگی و دوس داشتنش نوشته بودم براش فرستادم. گفتم من از ترس ابرو برنگشتم

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

اگه قبلنا مثلا چن ماه پیش ایجوری میخاستی تا اخر عمر برات میمردم ولی من دل مرده شدم فعلا در حال حاظر اصا نمیدونم دوس داشته شدن ینی چی اول از همه از خدم متنفرم

شاید ب قول خدت فک کنی دارم شلوغش میکنم ک بگم من فلانم نه نه من واقعا دیگ دنیارو دوس ندارم این حس واقعیمه و نیم درصدم احتمال نمیدم ی بار دیگ بتونم ای دنیا رو دوس داشته باشم همه چی دس ب دس هم داد تا من ب اینجا برسم من الان ار هیچی و هیچکس خوشم نمیا دس خدم نیس  اگ بود اول همه خدم راحت میشدم اگ حسم عوض میشد ولی من دیگ مردم فقط نمیدونم چرا جسمم زنده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز