سلام دوستان من کاربر جدید نیستم فقط حسابم یکی دیگست
منو اون پسر ۳سال باهم بودی و بخواطر من تموم شد یعنی مقصرمن بودم
مذهبی بود شدیدا
اما منم از قدیم دوست داشتم در اینده با مذهبی ازدواج کنم
چون خیلی خونواده دوستن
۱.۵از تموم شدن رابطه میگذره ولی اون تو این مدت سه بار پیام داد و ناراحت بود خیلی
اینم بگم اون خیلییییی مغروره کلا معروفه به غرور اما پیام داد
ولی من با کلی بدو بیراه ردش کردم چون وقتی ولم کرد عذااااابم الهی برام نازل شده بود انگار
از دلتنگی داشتم میمردم
گذشت تا من حالم خوب شد درس میخونم برا کنکور افسردگی پنهانم دارم
ارادم سسته بعد اون قضیه اینجور تنبل شدم
حالا من امسال به احتمال زیاد اتاق عمل مبارم و میرم
اونم حقیقتا یه شغل مخفی تو سپاه داره که هنوز جدی نیست اما خیلی وقته واردش شده
بعد مدتها دلم براش تنگ شد داشتم عررر میزدم
خیلی گریه کردم برا خودم
گفتم تو همیشه بد بختی خدا هر چیز خوبی که برات محال بود رو ازت گرفت نذاشت ذوق مرگ بشی
هدفمونم از اول ازدواج بود
تا حالا بهم بی احترامی نکرد حتی موقع جدا شدن
یبار بهم نگفت تو
تو این سه سال
بی نهایت دوسم داشت اما...
حاا بیخیال من بعد این همه مدت فهمیدم خیلی دلم براش تنگ شده و زندگیم بینهایت مختل شده
بعد کلی کلنجار رفتن بهش پیام دادم و گفتم این عکسه تویی؟(تو گوگل بود)
و گفت سلام تو خوبی حالت چطوره اره عکس منه
خیلی مشتاق بود
گفتم بخواژر شغلت پیام دادمت بهت بذات دردسر نشه گفت با اینکه گوشی هامون چک میشه اما مهم نیست تو پیام بده
هی تاکید میکرد پیام بده نمیتونم زیاد توضیح بدم
و باهام خیلی مهربون بود گفت با کسی نیست و مشخصه از استوری ها و چیزایی که نوشته و....
بنظرتون دیگه بهش پیام ندم؟
حس میکنم دیگه هیچکس مثل اون قرار نیست منو دوست داشته باشه
از یورم خیلی میترسم که باهاش حرف بزنم بعد برین... ه بهم بعد یه مدت
میترسم دوباره شکست بخورم
البته مثل قبل وابسته نیستم
دوسش دارم هنوز
اما مثل قبل عاااشق و دیوونش نیستم