تاپیک قبلیم نوشتم.چند دقیقه قبل باهاش سر همون قضیه دعوام شد خدایا من چه گناهی کردم اخه... الان دارم از عذاب وجدان میمیرم.
خیلی گناه داره وقتی دید دارم گریه میکنم اومد دلداریم میده.
اما نمیفهمه اصلا من برای عذاب وجدان خودش داشتم گریه میکردم.
خیلی پسر مهربونیه. حالا دست بابامو کمتر میبوسه ولی روزی نیست دست مامانمو نبوسه... نمیدونم کی قراره همه چیز درست بشه بابا و مامانم نگرانشن.
نگرانتم داداشی 😭😭