من اوایل ازدواج چنین موردی برام پیش اومد هم از طرف خانواده خودم تحت فشار بودم که حتماً خواهرم رو بفرستند هم از طرف خانواده همسرم تحت فشار بودم که یکی رو بفرستند
به دروغ به خانواده خودم گفتم که فلانی از طرف خانواده همسرم اومده پیشم و به خانواده همسرم برعکس گفتم
تا اینکه همسرم برگشت و من بهش توضیح دادم که واقعاً نیاز نبود اینا بیان و من مجبور شدم این کار رو کردم و بعد به همه راستش رو گفتم و دیدند که من چند شب تنها موندم هیچی هم نشده و توضیح دادم قرار نیست هر دفعه شوهرم میره ماموریت یکی بیاد پیش من که هم اون بنده خدا اذیت بشه هم من
از دفعات بعد هیچکدوم هیچ اصراری نکردند به اومدن ، منم راحت شدم