ما یه بار نذری بردیم یه امامزاده ای ، خدا شاهده مردای گنده از در ماشین آویزون شده بودن در ماشین داشت کنده میشد زنها همدیگه رو هل میدادن با آرنج میزدن کنار که برسن به ماشین
پای داداشمم موند لای در ماشین اصلا یه وضعی بود
بخدا ما میخواستیم همه رو بدیم اصلا برای خودمون نبود که اون چه وضعیه الان هرچی باشه میگم نبرن اونجا وحشی بازیا چیه