کی گفته عشق یک حس زودگذر...پس چطور من هرروز وقتی بیدار میشم چشمانم رو در چشمان درشت و زیبای تو باز میکنم....پس چطور وقتی نیمه های شب بیدار میشم با چشمان بسته دستانت رو برای به آغوش کشیدنم باز میکنی.....چطور وقتی صبح میشه تند تند پامیشم و یواش یواش راه میرم....در سکوت سماور رو روشن میکنم و بساط صبحانه رو میچینم.....ولی دلم نمیاد هیچ وقت بیدارت کنم...دوست دارم اونقدر خستگی در کنی که خودت از خواب سیر بشی.....پس چطور وقتی نیستی دل تنگت میشمبرا همین همیشه از پشت پرده ی حریر در خونه با نگاهمدلتنگیم رو بدرقه ی راهت میکنم.....و اونقدر وایمیستمتا صدای موتورت ته کوچه گم بشه.....
میگن عشق آدم ها رو تغییر میده ....عشق منو تو رو رشته رشته کرده ...گویی رشته های حلاجی شده ای بودیم که با هر بار پتک چوب خشکیده ی سختیی روزگار؛ تمام سیاهی ها و پلیدی هامون رو تکاندیم و جز سفیدی و زیبایی برامون باقی نموند.....
دوستت دارمشوهرم ...و از شدت عشق به تو چشمانم نم دار میشود...هروقت به قامت کشیده به سان سرو ات در قاب عروسیمان نگاه میکنم.. مثل دختربچه ای نوجون میشم که با دیدن جنس مخالف قلبم قیلی ویلی میره...انگار تمام مردهای دنیا در تو جمع شدند....دنیایم مردی جز پدرم و تو ندارد.......بی گمان تو پاداشی از سوی پروردگارم هستی .....دوستت دارم و میدانم قلبم به قلبت با رشته ای از جنس عالم ملکوت به هم وصل هست....خداوند از عمر من کم کند و به تو و مادرم بدهد🫀