من تهرانی هستم خودم اصالتا هم تهرانی هست هم از طرف مادری هم پدری البته مادربزرگ مادرم اهل قزوین بود،شوهرم ساروی هست ولی به خاطر شغل و کار تهران زندگی میکنیم تابستونا که میشه ما هر هفته یا دوهفته یکبار شمالیم الان هم که محرمه خب اینجا خیلی جایی رو به اون صورت نداره و تهران هم عزاداری هاش بهتره دیگه منم هرسال قیمه درست میکنم نذری و خیلی سختمه اینجا خونه ی خودمون آشپزخونش اونقدر بزرگ نیست بشه دیگ گذاشت من باید برم برنج رو خونه ی خواهر شوهرم بزارم،خورشت رو خونه ی جاریم بزارم خوب سختمه با دوتا بچه بعد به شوهرم میگم، میگه اینهمه شهر خودتون بودی جالا یه چندسال هم شهر ما باشی چی میشه!😕
بعد مثلا هر سال ما میریم یه جا دعوتیم غذا میدن سالن بزرگ هست نذری میدن خیلی آدم های خوبی هم هستن بعد اونجا میریم برای اینکه جا پر نشه باید مثلا حداقل ساعت ۱۰ و نیم اونجا باشیم که جا گیرمون بیاد بعد غذا رو مثلا ۱۲ و نیم یک میدن دو بخشه خانم و آقا جدا هستن شوهرم میره تو قسمت آقایون بی خیال منم با دوتا بچه یکی میگه آب میخواهم یکی میگه خسته شدم!اونایی که بچه دارن میفهمن چی میگم کلا خیلی سختمه اینجا شوهرمم اصلا انگار براش مهم نیست🙄
