من شوهرم شکاک نیست ولی بددله
کنار اومدم باش با این ک توو خانواده آزادی بزرگ شدم ولی چون عاشقشم رو حرفش حرف نمیزنم و قلقش دستم اومده بجای جبهه گیری با حرفام رامش میکنم
همسرم نمی دونم یکم بهتر شده ولی خوب بازم سخته
همکار همسرم تو ماشین خانمش شنود گذاشته بود و بعد که به دلایلی خانمش میره تعمیرگاه یا یه همچین جایی برای مشکل ماشینض، میگن شنود تو ماشینته نمیذاره تصویر پخش شه
اخه ما برعکسشو شنیده بودیم که خانما تو ماشین شوهرشون شنود میذارن بعد اینو شنیدم برگام ریخت 😆
به همه چیز گیر میده از پوشش گرفته تا حرف زدن تا حتی خورد و خوراک ادم و من چون اصلا به کنترل شدن عادت ندارم خیلی سخته برام و هی درگیریم
زنش رو هم خیلی محدود میکرده الان سنش رفته بالا کمتر شده ولی چه فایده طرف همه عمرم و جوانیش رفته
با یه ادم دیکتاتور که نه منطق داره نه زبون خوش
اره عموم
بشدت شکاکه
فک کنم۵۰هستش
من این سوال از مادرم کردم گفتم عمو از اول اینجوری بود
میگفت نه اینجوری نبود
این چیزی که من میبینم زنموم میاد خونمون زنگ میزنه گوشی مامانم میگه فلانی اومد بالا مامانم میگه آره
یه روز مامانم خیلی بد باهاش دعوا کرد از اون موقع خونه ما میاد زنگ و این چیزا نمیزنه با مامان من باشه جرات نمیکنه حرفی بگه یا کنترل کنه
خیلی بدبینه
نمیزاره درس بخونم یا برم دانشگاه کار کنم گواهینامه بگیرم
بیرون رفتن تنهایی یا یا دوست و اشنا اینا اصلااا فقط زمانی ک خودش هست یا مثلا نهایتا خیلی واجب باشه فقط با مادرشوهرم
لباس پوشیدن اینهارو خیلی گیر میده تو ی جمع مهمونی خودمونی هم باشیم هزار بار پیام میده خوب بشین شالتو درست کن فلان کارو کن
وقتی خودش خونه نیست ینی خونه هم اتیش بگیره بخدا جرعت ندارم پامو بزارم از خونه بیرون
سه روز پیش پست چی اومده بود جلو در خونمون من رفتم تحویل گرفتم برگشت فهمید بخدا سر این مسعله چنان دعوایی درست کرد ک خدا میدونه
