بچه ام زود دنیا اومد ۳۱ هفتگی
از بخش های ویژه اومد بخش
یه اتاق واسه مادرا بود که می رفتن بخش ساعت شیر دهی به بچه هاشون شیر می دادن مراقبت می کردن و ...
منم یه هفته موندم
پیش بچه من یه نفر دیگه بود
من تا حالا بچه ندیدم مراقبت کنم ازش
اونم بچه کم وزن
خییلی سخت بود برام
اون مادری که پیش من بود منو سوژه کرد بود
به همه طریقه ی مراقبت از بچه امو تعریف می کرد مسخره ام میکرد حتی چند تا الکی از خودش می گفت
اصلا آدم عجیب غریبی بود هی زنگ می زد سر شوهرش غور می زد خودش انقد به بچه اش شیر داد بود هر دقیقه بالا می یوورد
خلاصه آبروی منو تو اتاق مادران می برد
اونجا بدرک تو بخش یه آشنامون پرستار بود حدس می زنم به اونم چیزی بگه آبرومون ببره
حتی اونجا با یه خانوم دوست شد بودم خییلی خوب بود با من سرد شد حس می کنم به اونم گفت بود بچه اشو بزور نگه داشت داره می کشه
در حالی که من بلد نبودم ...پشت سرم می گفت گیج و اینا
شما جای من بودید چیکار می کردید ؟