این بنده خدا البته خییلی سختی کشیده و خیلی وضعش از ماها بدتر بود
اما من وقتی داستان را خوندم خیلی جاها برا خودم اشنا بود
اینکه شوهرم وقتی به مامانش و خاهرش نزدیک میشد بشدت رفتارهاش بامن عوض میشد
بمن بی محلی میکرد یهو
ازم فاصله میگرفت
ولی وقتی اونارو نمیدید خیلی بهتر بود
الانم که ازشون فاصله گرفتیم به هر دری میزنن که دوباره شوهرمو بکشونن اونجا
واقعا چرا این اتفاق واسه بعضی مردا میافته؟
واقعا برام سواله
علتش چیه؟ حتی به بچه هامم کم محل تر میشه
بعد میاییم خونمون دوباره محبت و….