داشتیم میرفتیم
ی ماشینی جلوم ترمز کرد دوتا پسر بودن
طرف مثل ماست زل زده بود بهم حتی دریغ از ی کلمه صحبت
فک کن وسط خیابون پیش همسایه هامون ی ماشین جلوت ترمز کنه نره کنار
زدم تو شیشه ی ماشینش با مشت
بهش گفتم ساغیرین اوقلو ساغیر ننسیز
این و فقط ی تورک میفهمه
همسایمون هر چی از دهنش در اومد بود
پسره از رو نرفت که نرفت
بعد دوستش قسم و ایه که بیا بریم
داشت میرفت گفتم امام حسین به کمرت بزنه گازشو گرفت رفت
خدایی چ مرگتونه