دوست صمیمی من از شوهرش طلاق گرفت با دوتا بچه .بخاطر چی ؟ بخاطر خیانت و عدم تعهد
آقا زد و شوهرش دوباره ازدواج کرد تازه با یه دختر خونه که بقول دوستم دختر سن بالا بوده
از وقتی اینا ازدواج کردن انگار که مجدد به دوست من خیانت شده انقد فشاری شد مدام به بهانه بچه ها شوهر سابقش رو میدید و خونشون برو بیا میکرد و.. و بچه هارو که حضانتشون رو شوهرش داده بود بهش هی میبرد به بهانه های مختلف اونجا مینداخت و...
یه مدتی بود انگار با یکی تو رابطه بود ولی خب نمیگفت کیه فقط برام سربسته وقتایی که همو میدیدیم تعریف میکرد با یه نفر مشابه شرایط خودش که اونم جدا شده و بچه داره صخبت میکنم تا ببینم چجوریه و...
دیروز با هم رفتیم پارک بچه هامونم بردیم اونجا بازی کنن سفره دلش باز شد و گفت با همون شوهرش دوباره رابطه برقرار کرده و شروع کننده رابطه هم خودش بوده مثل اسب گریه میکرد و میگفت من هرکار کردم نتونستم با کسی جز اون رابطه برقرار کنم 😳کاش جدا نمیشدم میدونم اونم پشیمونه ولی الان دیگه کاری نمیتونن بکنن چون زن جدید گویا حامله اس
بهش میگم تو برای چی این ادم لا..شی دلت رفته دوباره ؟ همون خائنه که الانم داره با تو به زن حاملش خیانت میکنه زجرایی که کشیدی بادت رفته ...یادت رفته چقدر باهم فوش میدادیم و لعن و نفرین میکردیم اون زنارو ؟ ...الان تو فرقی با اونا نداری
میگه منم نمیتونم مثل زنای دیگه هرزه باشم هر شب با یکی باشم این حداقل پدر بچه هامه شوهرم بوده قبلا
چی میشه که عقل یه زن ته میکشه ...یه مادر که شاید اگر از این مرد بکشه بیرون کلی فرصتای خوب تر گیرش بیاد چسبیده به یه خائن عوضی میشی.تازه جوون و خوش قیافه هم هست ..حیف ازش