خودشون هرجمعه خونمون میان .بماند ک خونه مو ب گند میکشن بعدم ک میخوان برن بچه هاشون میمونن خونه م واسه چندروز.واقعا بااین مشکل باید چه کار کنم؟پسرم ۱۰سالشه.اونا دختر دارن.مدام باید مراقب باشم خب ...خسته شدم دیگه
امشب گفتم بهتره نمونه اینجادخترت ،تعطیلاته میخوام برم بیرون ،بااین حال بازم بچه شو گذاشت و رفت.شما بودید چه کار می کردید؟
من یک شبم نمیتونم بدون بچه م بخوابم.چه جوری اونا بچه هاشونو تو خونه ی دیگران رها میکنن.تازه اونا دخار دارن باید بیشتر از من استرس داشته باشن و مراقب باشن...واقعا این مسئله واسم شده معظل
اگر خونش نزدیک دخترش ببر بزار خونش
هر بچه ای میاد خونتون حداقلش شب موقع خواب خودتون ببرید خونشون
والا من ک طاقت بچه های خودمم ندازم دیگه دوتا بچه دیگم بیان. اونممم واس چننن روز
دختر تون چند سالش
بخدا دیگه گریه م گرفت الان...خسته شدم ازشون..هرچیزی یه حدی داره
تازه گاها بچه هاشون قرار میذارن باهم بمونن.یعنی بچه های هردوخواهرشوهرم میان باهم میمونن...باور میکنید تو دوره ی جنگ هم اینجا موندن؟و من هر دم و دقیقه مجبور بودم چند بچه رو آروم کنم از ترس
شوهرد ح فی نمیزنه
وای خدا چقد خوش خیالن اخه. من تازه یه جایی ام ک ارومه اصن موقع جنگ اروم بود همش با خودم میگفتم بچم پیش خودم باشع ک اگه چیزی شد باهم باشیم. مگه خونه مامان بزرگه ک قرار میزارن باهم بمونن
ما والا خونه مادرمم بعد از کلی وقت شاید یه بار اونم ب زور اجازه بدیم یه شب بمونن
