سال ۹۴ ۵ بود اونموقع توتلگرام زیاد میچرخیدیم..
ی گروهی بود با دوستامون
من از ی پسری خوشم اومد و متقابلا اونم از من
باهمدوس شدیم
ی حس عشق عجیبی بهش داشتم . همه جوره پاش وایسادم .
دستش خالی بود .بد قول بود . ب من اهمیت نمیداد .انقد ب پاش موندم و منتظرش شدم ک دگ دل کندم . ۳ سال بعدش درحالیکه بیش از ۱ سالی بود ک خبر ازم نگرفته بود یهو پیام داد بیا بریم بیرون . ولی من دگ اونموقع نمیخاستمش
عشق واسه قصه هاس... تودنیای ما همش غصه س