آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
میشه اگه کسی هست بره مزار یه شهیدی رو پاک کنهمنم شهرخودم برای شما نذری شربت میدم
کسی نیست
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
حیف اونجا نیستم میرفتم حتماقبلا اینجا با یه دختر خانم حرف میزدیم گفتن از عوض من میشه بری مزار یه شهی ...
خداخیرتون بده چه کار قشنگی
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايتو در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟آنه !اكنون آمده ام تا دستهايت رابه پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو