من و شوهرم تهران زندگی میکنیم بعد ازدواج اومدیم تهران که بتونیم کار کنیم پول جمع کنیم خونه بخریم. شوهرم حالا دلتنگی میکنه هر هفته مارو میاره شهرستان. من خانوادم خیلی بدشون میاد میایم خونشون. رومم نمیشه به شوهرم بگم آبروم میره اول زندگی. امروزم واسه این تعطیلات اومدیم خواهرم برگشت بهم گفت باز شما اومدید و رفت تو اتاق محکم درو بست.
من اینو درک میکنم که رفت و آمد زیادم خوب نیست ولی چجوری به شوهرم بگم که آبروم نره؟
حالا خانواده شوهرم نسبت به رفت و آمد ما اصلا اینطوری نیستن
خب برید خونه مادر شوهرت چرا میری خونه مادرت اینا
عجب خواهر گاوی داری ببخشیدا
احترام ها از بین میره. شهرستان شما اجاره یه جای کوچک چنده؟
چقد بد خب نمون خونه مادرت برو خونه مادرشوهرت
به شوهرت بگو هر بار که میایم بریم بیشتر خونه مثلاً پدر شوهرت اینا مثلاً
الان اومدم تو اتاق دارم گریه میکنم.شوهرمم رفت خونه مادرش.
خیلی خجالت میکشم. واقعا نمیدونم چطوری این مساله رو کنترل کنم از یه طرف دلتنگیه شوهرم واسه شهرستان از یه طرف خانوادم بدشون میاد ما میایم
به شوهرت بگو توی خلوت خودتون زشته هرهفته بگو ماهی یک یا دوبار بریم
عزیزم چرا آبروت بره؟
طبیعیه که آدما از رفت و آمد زیاد اذیت بشن
برای شوهرت باید سرگرمی پیدا بشه تهران
با یه سری آدم جدید ارتباط برقرار کنین همون تهران
وا چ خانواده عجیبی داری..
محبت ازشون میباره..بنظرم برکردین شهر خودتون..والا شماهرچی دربیارین باید بنزین بزنین..اگه راه دوره ک ماهی یبار چندماه یبار کفایت میکنه
سلام.به شوهرت بگو من دلم می خواد بیشتر خونه مامان توبریم یا جای زیارتی خواهرم حوصله ی منو نداره.اسمی از مامان وبابات نبر
