ده شب محرم و از صبح میره مسجد هیات و اخر شب میاد خونه و میخوابه انگار نه انگار کار و زندگی و زن و بچه داره اعتراضم میکنم میگه ده شبه دیگه تحمل کن
میره تو اشپزخونه کمک نذری میده
حالا سالای قبل که روزای دیگه برای مناسبت ها و ایام مختلف مدام میرفت خسته شده بودم
بهش میگم دو ساعت برو نه ۶ ساعت برو از صبح تا ساعت یک شب چه خبره ناراحت میشه