نامزد عقدی نبودیم ۷ سالی بود نامزد بودیم،خانوادشم همه میشناختنم و دوسم داشتن
شب مراسمشه،
نه اینکه برم به عنوان خانوادش بشینم صف اول
همون پشتمشتا دلم میخواد یه جای تاریک برم بشینمگریه کنم
میترسم خانوادش ناراحت بشن اگه ببیننم اونجا گرچه هیچ حرف و حدیث بدی ازشون نشنیدم تا حالا میگم شاید دوست نداشته باشن جلو چشمشون باشم با دیدن من هی یادشون بیوفته پسرشون نتونست داماد شه😔