امروز با پدرم بازم سر نامزدم بحثم شد
نامزد من کارمنده خونه هم داره از نظر وضع مالی زیاد خوب نیست و پدرشم فوت کرده و کسیو نداره ساپورتش کنه. الان واسه عروسی دویست و پنجاه تومن پس انداز داره حالا بهم میگه صد تومنش رو میدم طلا و پنجاه هم یخچال فریزر و تلویزیون بقیه هم برای خرج مراسم الان بابام میگه صد تومن طلا کمه مهریه هم که ۱۴ سکه است و بازم کمه منم گفت پدر جان خب نداره چیکار کنم اونم گفت نداره زن نگیره
فک کنم با این گرونیا ما مجردها باید با ازدواج خداحافظی کنیم
اوهوم بی فایدس انگار
والا منم اگر پسر بودم صد سال مشکی زن نمی گرفتم
پدر شما درک نداره ؟ تو این اوضاع بگو میخوای زن ترامپ بشم ی ملتو ساپرت کنه
حق با پدرته ازدواج فقط به شما دو تا خلاصه نمیشه ولی شرایط همسرت بد نیست کارمنده
چقد سخت میگیرن طلا ملاک خوشبختی نیس خدایی
بله درست فهمیدی به دست آوردن اینا جده اقل ده سال زمان می‌بره تازه اگر تلاش کنی
اگر نه ک هیچی
البته حق با پدرتونه هاااا صد در صد
ولی در کل با این گرونیا نمیشه پا پیش گذاشت
چی بگم خواهر
یا باید قبول کنی و بسازی یا کلا قید ازدواجو بزنی
منم پسر بودم زن نمیگرفتم یکی دیگه رو هم بیارم بدبخت کنم
هر کس سطح توقعش یه جوره
ولی وقتی میگی خونه داره یعنی خیلی جلوعه والا
طلاهم توقعت رو پایین بیار باهاش کنار بیاین به خاطر زرق و برق که داره تلاششم میکنه دلخوری پیش نیارین
بعدم خودت باید مدیریت کنی هوای نامزدت رو داشته باش
اسی همسرت خونه از خودش داره؟
ولی صد تومن طلا ها خیلی کمه
بابای من زور کرد سر عقد ده مثقال تا نگرفتن براعقد اجازه نداد
