من پسرم ۱۰ ماهشه میتونم بگم کلا توی این ده ماه شاید ۱۰ بار غذا درست کردم شام که از بیرون ناهار هم یا بیرون یا مادرم میفرسته یا مادرشوهرم میفرسته حتی وقت نمیکنم که خونه رو جارو بزنم و یکسره با پسرم درگیرم ،
شوهرم هم هیچی نمیگه و میگه با بچه سخته اما خب خودم از این وضعیت خونه و زندگیم خسته شدم،
هروقت بچه رو میزارم خونه مادرم و میام جارو میزنم و تمیز میکنم ، شما چی میکنین و چحوری به کاراتون میرسین
پسرت خیلی اذیت میکنه؟من دخترمو میخابوندم ظهرا میرفتم نهار میزاشتم جارو میکشیدم.ظرفارو میشستم.بعد بچس دیگه دائم بغل نیست که،میزاشتمرو روئکش خودش میچرخید براخودش
والا ۲۰ماهشه بااینکه ازاول باهاش چالش دارم ولی کارام خودم میکنم عدا هم خودم درست میکنم
نمیرسم رسما دیوانه شدم
همین الان اینقدررررر جیغ زدم گلوم پاره شد
دوقلو هستن.همیشه دعوا میکنن با هم
صبر کن دودسه ساله بشه خیلی سخت تر میشه
من حامله ام اینقدر خواب آلود و بی حالم یکسره دراز میکشم
غذاهم نمیتونم بخورم چقدر سخته همه چی واقعا
یادمه حتی نمیتونستم موهامو شونه کنم
حتی توالت رفتن برام مشکل بود
میگذره...
نمیتونی تاب بخری بذاریش توتاب تایمی که داری کارمیکنی؟
مامان من تعریف میکرد صبح خیلی زود ساعت سه اینا از خواب پا میشده غذا درست میکرده سریع و خونه رو مرتب میکرده بعد دیگه همش دستش به بچه بوده تا ظهر. ظهر که بچه رو میخوابونده دوباره سریع کارها رو انجام میداده و استراحت میکرده
به سختی
پسرم شدیدا بغلی و کم خوابه
هفته ای یه بار وقتی شوهرم خونس تمیز میکنم
غذارم با یه دست میپزم
شوهرم به تمیزی خونه حساسه مجبورم تمیز نگه دارم
