تا ۴۰ ام فقط ۳ شب اومد خونه من گفتم عیب نداره داغشون تازس خودم همش تنها میخوابیدم . تا اینکه مسائل ... پیش اومد رفتیم خونه ی بابابزرگ من شهرستان مامانشم بردیم ۱۲ روز اونجا با هم بودیم بگذریم که اونجا همش دوتایی میرفتن بیرون صبح تا شب، اینور اونور .شبم تو یه اتاق با هم میخوابیدن دیگه انقدر اونجا مثل تازه نامزدها همش چسبیده بودن به هم پچ پچ میکردن من فقط تحمل کردم. الان اومدیم تهران شوهرم میگه من هفته ای ۳ شب برم پیش مامانم بخوابم گفتم دیگه کلا برو پس
کل هفته ۷ شبه نصفش میخوای اونجا باشی.
مادرشوهرمم اصلا فکر زندگی پسرش نیست عقل نداره بگه برو خونه ی خودت پیش زنت باشه از خداشه شوهرم نازش بکشه.