یه پسری هست همسایه خونه پدربزرگم هستن البته خونه مامان باباش..خودش مرکز استان کار میکنه و آخر هفته ها میاد پس....آدم موفق و مستقلی هست در کل
ده سالی ازم بزرگتره و من دورادور میشناختمش زیاد نمیدیدمش چند سال یه بار اتفاقی میدیدمش
دو ماه پیش با مامانم رفتیم خونه پدربزرگم تو کوچه دم در خونشون با داداشش و دوستاش بودن ما که رد شدیم سلامم دادیم اما جواب نداد...کمی بعدش گفتم مامان چرا سلام کردیم حتی جواب هم نداد این پسره ...مامانم گفت اون جوری میخ صورتت شده بود کلا تو این دنیا نبود...منم جدی نگرفتم حرفشو گفتم لابد شبیه کسی هستم و برا حالب بوده
تا اینکه بعد مدتی که خونه پدربزرگم بودم اومدم دم در خونه با زنداییم داشتم حرف میزدم این تا چشمش افتاد به ما از بقیه جدا شد اومد تکیه داد به نرده های خونشون و مستقیممم منو نگاه میکرد خیلییی ضایع ...من از ترس زنداییم جرات نداشتم زیاد رو برگردونم ولی متوجه بودم که رفتارش عادی نیست این پسر...حس دخترا قویه تو این مورد ...
گذشت و ...
تو این جریانات اخیر مام اومده بودیم خونه پدربزرگم تو روستا...
بیرون که میرفتم سکو خونه هامون قشنگ درامتداد همه...
..یه شب بیرون رو سکو نشستیم...این تا چشمش افتاد به من یه جوری شد ..انگار کلی انرژی گرفت...یه صندلی آورد نشست رو ب رو پسر عمو هاش طوری که بهم دید داشته باشه و خیلییییی ضایع بود طوری که مامانم فهمیده بود...بهم گفت بیا اینور بشین اونجا نباش(که پسره بهم دید نداشته باشه)
بعد که اومدیم خونه بهم گفت دیگ شبا حق نداری بری رو سکو بشینی تو درس داری آینده ت مهمه...این چرا مثل بقیه نرفت جایی بشینه به ما دید نداره...پس فردا فامیل حرف برات در میاره که از قصد میشینن رو ب رو هم ...
منم گفتم باشه مامان دیگ بیرون نمیرم و اینم بگم اهل روابط دوس پسر دختری هیچوقت نبودم اما اعتراف میکنم از این پسره خوشم اومده ...
بعد اون جریان دفعه بعدی که منو دید دیگ زیاد تلاش نکرد منو ببینه از دور...حس میکنم رفتار مامانم که خواست جلوی دیدمون باشه رو فهمید....
خلاصه من گیجم و سردرگم...ممکنه بهم علاقه داشته باشه این پسر به نظرتون؟۳۴ سالشه بچه نیست بگم که حرکاتش از رو مثلا بچه بازی باشه
و نمیدونم دفعه بعد اگه خواست نشون بده بهم توجه داره چطور نشون بدم که منم بهش تمایل دارم اونم وقتی که مامانم حساس شده اینقدر