2777
2789
عنوان

آلبالوپلو و خواهرشوهرام

653 بازدید | 55 پست

سلام ، من تو یه باغ با مادرشوهرم زندگی میکنم تو یه شهر کوچیک، یک خواهرشوهر دارم هر وقت میاد کل باغ هر چی میوه داریم میچینه و به همه جاری و برادرشوهر و ما میده، امسالی همش دو نوبت اومده خونه مادرش و هر بار رفتن باغ میوه چیده واسه ما نیاورده و همه را برده خونه خودش به اون دوتا جاریم البته یا براشون داده یا اومدن اینجا بهشون داده، کلا هم آبیاری دو تاباغ همش با شوهر بنده خدای من هس و همیشه نمیزاره ما دست به میوه بزنیم تا اونها بیان، روزی هم که اونا میان خود شوهر میگه کار دارم نمیره میوه چیدن منم نمیزاره برم اونام که نمیارن 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حالا هفته پیش رفتن باغ البالو، الوچه، توت و زردآلو و همه چی چیدن مادرشوهرم قبل اینکه برن زنگ زد گفت شمام بیان باغ شوهرم رفت سر کار منم نزاشت برم ، ظهر شوهر اومد گفت آلبالو پلو مادرم درست کرده بیا بریم ظهر اونجا

هیچی رفتیم اونجا شوهر زنگش زدن گفت باید بره هنوز غذا دم نکشیده دوتا قاشق ریخت تو ظرف و رفت باز سرکار من و بچه موندیم مادرشوهرم پسر برادرشم بود و همه بچه ها نوه هاش همه که غذا خوردن ظرف شستیم سفره جمع شد من یک بشقاب اضافه از غذا اومده بود جاریم تعارف کرد ببر برای شوهرت

خلاصه منم یک بشقاب را اومدم گرفتم از جاریم و داشتم باهمه خداحافظی میکردم و تشکر از مادرشوهر برم خونه یکی دیگه خواهرشوهرم پرید جلوم بشقاب را بده ما خودمون به شوهرت غذا میدیم مادرشم نزاشت و باهاش دعوا گرفت و داد وبیداد و منم بشقاب را گذاشتم زمین دادن دستم و یک دعوای لفظی با خواهرشوهرم که داشت توهین می‌کرد کردم و خلاصه دراومدم ار اونجا و رفتم خونه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز