بچها ما خونمون نصف و نیمه مونده بود بعد چند نفری آمدن یکم گوشه کارو بگیرن بعد من روی اول با این آقا خیلی محترمانه ام حرف زدم
مذهبیه مودب تحصیل کرده یکار گنده ایم داره من هرچی پرسیدم شغلش و نگفت
بعد روز اول با من تماس گرفت هی تلفن و کش میداد چندباری زنگ زد باهام صحبت کرد راجب رشته و اینا ولی خب احساس میکنم اختلاف سنیمون خیلی زیاده
همیشه ام حضوری میاد هی نگاهم میکنه باهام حرف میزنه شوخی میکنه بعد بابام گفت شام بمونید برگشت گفت ایشالا اینجا تکمیل شد ی روز با گل و شیرینی تشیف میاریم شامم میمونیم
منظورش خواستگاری بود بنظرتون ؟ یا اینکه چون خونه تکمیل بشه گل و شیرینی میارن؟؟؟
خیلییییی ذهنم درگیر شدددد توروخدا جدی بگید