سلام دوستان. زن شهریوری مادرشوهرمه. جیگر منو میسوزونه. ۸ ساله ذره ای بهش بی احترامی نکردم. ولی اون تا تونسته با طعنه و تیکه و مستقیم به خودمو و مادرم توهین کرده. همسرم تا اینجا میگف اهمیت نده. و بخاطر خدا بگذر. ولی ادامه این جریان واااااقعا صبرمو لبریز کرده. اونا شهرستانن. اینبار با همسرم تصمیم گرفتیم از نزدیک و کنار دختر و پسرش که همیشه دفاع مادر و بدون دونستن حق و ناحق میکنن، سر حرفو باز کنم و بپرسم واااااقعا مشکلت چیه؟ خونواده من چه هیزم تری بهت فروختن؟جز اینکه بابام نذاشت طلا بخرن چون پول نداشتن. البته نمیتونستنم بخرن. ولی نخواستیم تو فشار بندازیمشون.عروسی نگرفتیم.کادوی نااااچیز دادن.
جالبه من از اول فقط رو خود همسرم حساب کردم. و نخواستم اذیتشون کنم. و خونواده ام یه جهیزیه عرف رو دادن. ولی مادرشوهرم خیلی وقیحانه گف اگه پدر مادرت جهیزیه میدادن پسر من مجبور نمیشد قسط وسیله بده. در صورتی که ما اصلا وسیله ای نخریده بودیم
همسرم از کار استعفا داد که برا خودش کار کنه. ما بهشون نگفتیم که دخالت میکنن و یا ناراحت میشن. دلمو جوری شکونده که از قلبم زده بیرون تیرش. الان به جایی رسیدم که فقط میخوام جیگرش بسوزه. چون ول کن نیس همچنان هربار و سالی سه بار که میبینمش تیکه بارون میکنه