تو یه بحث خیلی کم آوردم نتونستم طرف رو قانع کنم.. نمیدونم چم شد یهو خون به مغزم نرسید شروع کردم نفرین کردن عزیزترین کسام..
الان خیلی نگرانم خیللللی
نکنه خدا باهام سر به سر کنه..
لطفاً دعا کنید خدا ببخشدم ممنون
توبه کن و صدقه بده
منم جدیدا خیلی بد عصبانی میشم خیلی بد ولی خدای بالا سرم شاهده به امام حسین قسم اصلا دست خودم نیست جدیدا مغزم رد داده....
میدونم عزیزم،نگران نباش خدای مهربون میدونه تو عصبانیت گفتی از ته دلت نبوده.... صدقه بده
من نمیدونم چه مرگم شده اگر یک کلام حرف خلاف نظر من زده بشه میپرم به طرف مقابلم اصلا هم توجه نمیکنم طرف بزرگتره کوچکتره ... دور از جونت، مثل گاو شدم ... نمیدونم چه غلطی کنم دارم بدتر میشم
فداتشم
خدا انقدر بزرگه غصه نخور هیچ اتفاقی نمی‌افته.....
ولی آخه من آدمیم خیلی احترام به بزرگتر واسم مهمه از بچگی همیشه فکر میکردم و میخواستم در آینده طوری باشم هیچوقت به پدرم مادرم همسرم بی حرمتی نکنم اما اصلا هرچی میگذره بدتر میشم یعنی واقعا به خدا میگم اگر درست بشو نیستم جون منو بگیر چون بعدش که جنجال به پا میکنم حسابی داغون میشم ده سال از عمرم کم میشه
سلام ممنونم
نه عزیزم.. متاسفانه نتونست ترک کنه..
اومد بیرون و بعد یک هفته رفت سمت مواد...
دوباره کمپ گذاشتیمش سه ماه داخل بود دکتر شگفت کامل اکی هست.. اومد بیرون کمتر از ده روز دوباره رفت سمت مواد..
باز گذاشتیم کمپ ۴۵ روز بود اومد بیرون و دوباره رفت 😔😔😔😔
الان دیگه کنار اومدیم باهاش.. فهمیدیم ترک بکن نیست.. قلبم به درد میاد بگم ولی انگار پذیزفتیم که اونقدر باید مصرف کنه تا بمیره.. هیچ امیدی بهش نیست
شرایط طلاق ندارم
با یک بچه تو مستاجری و بیکاری موندم چ کنم
خاک تو سرش کنم
دعا میکنم بمیره راحت شم از دستش
۴ ساله تو عذابم
چرا خدا سکوت کرده
ببخشید ناراحتتون کردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
