محرم هر سال اتفاق های بد برام می افته
امنیتم گرفته شده مهر و محبت از من دریغ شده مریض شدم مورد تمسخر همه قرار گرفتم حتی دلم نمیخواد یکی از این مشکلاتی که به سر من اومده به سر دشمنم بیاد دوستامو شناختم که دوست نبودن ... حتی احساس میکنم خدام منو نمیخاد از خودم متنفرم دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم از نزدیک ترین ادمای زندگیم ضربه خوردم
کاری ازم برنمیاد بغلت میکنم 🫂💙
ماهممون گرفتار دردیم فقط شدتش متفاوته خدا هست کمک خم میکنه منتها صبرما کمه درست میشه نگران نباش نمیگم حالا و الان چون هرچیزی حساب و زمانی داره ولی اینم مث بقیه چیزا میگذره
دیگه نمازم نمیخونم خدا که از من بدش میاد دیگه نماز خوندن من چیکار میتونه کنه
منم مثل خودت ناامید
ادمی که از نزدیک ترین ادمای زندگیش ضربه خورده توسط همه مورد تمسخر قرار گرفته اونی که دوستش داشت رهاش کرد و دوستاش در واقع دشمناش بودن و بازم دنبال اون نور بوده پاشده تلاش کرد و بازم دنیا ضربه بزرگ تری بهش زد انتظار داری امید داشته باشه اگر نورم باشه من قلبم زخمی و تنتا چیزی که الان میخوام مرگمه که شاید اون ادما بهتر بخندن دنیا بهتر بشه اصلا من ادم بدی ام خودمم از خودم متنفرمم
وجودم برا همه بده وقتی جایی هستم بدشانسی میارم برای همه چنین ادمی بهتره بمیره
