حرف میزنم درصورتی که متوجه نمیشین من چی میگم
متاسفانه من افسردگی دارم خواسته یاناخواسته قبولش کنم یانکنم
ببینین اول اینکه افسردگی شاخ ودم نداره و منم زنرگی عادیمو میکنم
اما زود میزنم زیر گریه اکثر مواقع نگران وناراحتم و...
حتی الانم که توی رابطم نگرانم بشدت
ترس دارم نمیدونم چرا
من دختریم که استعداد خیلی چیزارو دارم
فارغ التحصیل شدم و با معدل بالا بهترین دانشگاهوبرای ارشد آوردم
از لحاظ ظاهری خوش چهرم
اما از زندگی شانس نیاوردم وتوی سن کم خانوادمو ازدست دادم
بعد ازاون انگیزمو ازدست دادم
ویسری چیزا که اصلا نمیتونم بیان کنم
من خیلی تنهان والان هم که پارتنر دارم احساس ترس دارم
یعنی حالا که توی رابطه ولرد شدم بااینکه طرفم آدم خوبی هست اما انگار دل من راضی نیست توی این رابطه بمونه
وواقعا هم دلیل خاصی ندارم که بکشم کنار
اما انگار روحی خستم
نمیدونم چیکار کنم خسته شدم خدا😔
تنها خواهرمم که براش خواستگار اومده وتمام بار مسئولیتش برعهده منه
اصلا خسته شدم اززندگی وخشتناک