بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
•| حنا هستم دختری در نی نی سایت |•💕 راپونزل صدام میزنن🧚🏻♀️•مهربان باشید اما از ادم های پرتوقع فاصله بگیرید مقیاست را بهم میزنن و حرمت مهرت را میشکنند آنها حافظه ضعیفی دارند خوبی هارا زود فراموش میکنند..✨️
هشتم شهریور ۱۴۰۴💕روزی که خدا دختر خوشگلم و بهم هدیه داد🎊وقتی دارم مینویسم اینو که جای بخیه هام هنوز خیلی درد میکنه ، وقتی میشینم بخاطر بیحسی نخاعی سر درد بدی دارم ، تازه امروز تونستم راه برم ، مامانم موقعیتش جوری بود که نتونست بیاد پیشم بمونه ، و حس میکنم تو دوره حاملگی برای دخترم کم گذاشتم💔 همه اینا رو مینویسم تا روزی که دردم کامل تموم شد ، دخترم از آب و گل درومد ، مامانم مشکلاتش حل شد و فهمیدم هرکسی ممکنه فکر کنه مامان بدی هست ، بیام و باز بخونم اینارو و بفهمم سخت ترین چیزا هم میگذره ، مثل لحظه اول بعد از زایمانم که گفتن راه برو ... خیلی دردناک بود ولی گذشت✅💞
•| حنا هستم دختری در نی نی سایت |•💕 راپونزل صدام میزنن🧚🏻♀️•مهربان باشید اما از ادم های پرتوقع فاصله بگیرید مقیاست را بهم میزنن و حرمت مهرت را میشکنند آنها حافظه ضعیفی دارند خوبی هارا زود فراموش میکنند..✨️
من اسم خودم هانیه هست گذاشتم حنا که یکم هم نوا باشه با اسمم😁
شوهرم نظرش رو گندمه ولی خودم میگم فقققط حنا تمام💃🏻
تبریک
1
5
10
15
20
25
30
35
40
هشتم شهریور ۱۴۰۴💕روزی که خدا دختر خوشگلم و بهم هدیه داد🎊وقتی دارم مینویسم اینو که جای بخیه هام هنوز خیلی درد میکنه ، وقتی میشینم بخاطر بیحسی نخاعی سر درد بدی دارم ، تازه امروز تونستم راه برم ، مامانم موقعیتش جوری بود که نتونست بیاد پیشم بمونه ، و حس میکنم تو دوره حاملگی برای دخترم کم گذاشتم💔 همه اینا رو مینویسم تا روزی که دردم کامل تموم شد ، دخترم از آب و گل درومد ، مامانم مشکلاتش حل شد و فهمیدم هرکسی ممکنه فکر کنه مامان بدی هست ، بیام و باز بخونم اینارو و بفهمم سخت ترین چیزا هم میگذره ، مثل لحظه اول بعد از زایمانم که گفتن راه برو ... خیلی دردناک بود ولی گذشت✅💞
هشتم شهریور ۱۴۰۴💕روزی که خدا دختر خوشگلم و بهم هدیه داد🎊وقتی دارم مینویسم اینو که جای بخیه هام هنوز خیلی درد میکنه ، وقتی میشینم بخاطر بیحسی نخاعی سر درد بدی دارم ، تازه امروز تونستم راه برم ، مامانم موقعیتش جوری بود که نتونست بیاد پیشم بمونه ، و حس میکنم تو دوره حاملگی برای دخترم کم گذاشتم💔 همه اینا رو مینویسم تا روزی که دردم کامل تموم شد ، دخترم از آب و گل درومد ، مامانم مشکلاتش حل شد و فهمیدم هرکسی ممکنه فکر کنه مامان بدی هست ، بیام و باز بخونم اینارو و بفهمم سخت ترین چیزا هم میگذره ، مثل لحظه اول بعد از زایمانم که گفتن راه برو ... خیلی دردناک بود ولی گذشت✅💞