سلام
من نزدیک به شیش ماهه ازدواج کردم ، اما شاید سر جمع دوماه همسرم خونه نبوده ، یا سفر کاری بوده یا خونه مادرخونده اش ... از طرفی ما قرار گذاشتیم من سرکار نرم در مقابل قرار شد که من تو پروژه هاش همراهش باشم و سفرای کاری باهاش برم که متاسفانه به این موضوع عمل نکرد و تنها رفت . من قصد دارم وارد مقطع دکتری بشم ، در این رابطه قصد داشتم که برم با عموم که دکتری رشته ام رو داره مشورت کنم که به شدت مخالفت کرد اما بعدش راضی شد . حالا من قصد دارم برای دیدن عموم به شهر محل زندگیش برم ، همسرم نمیدونه و قصد ندارم بهش بگم . از طرفی خواستم بعد از دیدن عموم برم شمال پیش همسرم ؟ به نظرتون چیکار کنم ؟ مادرخونده همسرم اخیرا با من یه بحث احمقانه کرد که باعث شد با همسرم دعوامون بشه و طبق معمول بی خداحافظی بره... احساس میکنم خودم هم به یه سفر نیاز دارم ، از طرفی فکر میکنم اگه بی خبر برم حس میکنه که یه نقشی تو زندگیش دارم و از این حالت خنثی بیرون میاد... نمیدونم چیکار کنم ...