برای هیئت میزارم ولی خب شبه هیئت کسی منو ندیده جز خانواده ام که اونام فکر میکنن برای محرمه
ولی نمیدونم چرا نمیتونم افکارمو کنترل کنم همش تو ذهنم یه سردرگمی هست همش میگم نکنه همه ببینن بعد یه چیزی بشه پشیمون شم نتونم یا یه اتفاقی بیوفته کلا باعث شه نخوام این راه و
اونجا دیگه اصلا روم نمیشه بخوام بزارمش کنار
یا حس میکنم اینجوری تنها میشم من به همه اینا فکر کردم ولی تو راهش که قرار گرفتم انگار سنگین تر شده
نمیدونم باید چیکار کنم حرفای تو سرم دارم دیونه ام میکنه نه عذاب وجدانم آروم میگیره که واقعیت و میدونم سمت اشتباه میرم از طرفیم فکر میکنم اگه بزارم کنار باز یه جایی میگم کاش نمیزاشتم چون این اتفاق بارها برام پیش اومده