خودم تو عروسی تو حیاط تالار وقتی داشتم سوار ماشین میشدم لیز خوردم نقش بر زمین شدم.محرم تو هیئت تا یه جایی دیوار بود شلوغ شد رفتم اونورتر فک کردم اونجام پشت پارچه سیاها دیواره خواستم تکیه بدم پاشیدم رو زمین.بقالی محلمون لباسم گیر کرد به یه جای تیز افتادم پام پله بالایی بود سرم پله پایینی
وسط سن رقص تو عروسیمون داشتیم آماده میشدیم برا رقص دونفره کله پاشدم😂🐀💓
خیلی خوردم زمین ولی خجالت نکشیدم یا از درد مردم یا از خنده
اونقد زیاده که یادم نمیاد ولی اکثرا تو خیابون
تو هایپر مارکت ،یه پله بود ،ندیدم پام لیز خورد جلو کل ملت خوردم زمین😂😂😂😂فک کنم همونروز شانس من کل ایران تو همون هایپرمارکت بودن😂😂
ی پسره ی عوضی هولم داد از طبقه دوم پاساژ افتادم پایین اینقدرم دردم گرفت تا 5 دقیقه نمیتونستم پاشم
یه بار رفته بودیم پارک باخواهرم داشتیم از جلوی یه عاالمه پسر رد میشدیم ایناهم همه نگاه میکردن تا یه متلک بندازن یه شیلنگ اونجا بود من ندیدم😓 خوردم زمین😐
پسره گفت شصت پات نره تو چشت😒 بیشعور😏
من تغریبا همه چاله هارو جدا میکنم میپرم توش جایی نیست نیفتاده باشم خواهرشوهرم شب هروسیشم با لباس عروس پخش زنین شد ولی خیلی ریلکس و خندان بلند شد به ادامه رقصش ادامه داد
کلاس هنر میرفتم روی پله ها به صورت فجیع جلو چند خانم خوردم زمین دیگه نرفتم
تازه عقد کرده بودم رفتیم خونه عمو شوهرم عید دیدنی داشتیم از پله ها کیمدم پایین لیز خوردن افتادم بغل پدرر شوهرم اینقدر خجالت کشیدم
دانشگاه دو بار پشت سر هم
عین اوسکولا
هیییچ وقت فقط شب عروسبم ازدرارایشگاه اومدم بیرون جلو درارایشگاه یه چاله کوچیک بود کفشمم قاااااب بلنددددد پامو گذاشتم تو چاله پام برگشت تا خواستم بخورم زمین شوهرم بغلم کرد😂😂😂
من زیاد زمین خوردم اخریش دو شب پیش بود جلو در حمام خیس بود افتادم شست پای چپم در رفت کلی مهمون داشتیم اینقدر بهم خندیدن
هفت ماهه باردار بودم شیکمم گنده از پله های ازمایشگاه داشتم می یومدم پایین دیدم سه چهار مرد دارن منو نگا می کنن بادی به غبغب دادم می خواستم خوشگلتر راه برم یدفعه با با سن خوردم زمین دونه دونه پله ها رو اومدم پایین بیچاره اون مردا بیشتر ترسیده بودن خودمم داغوون تا یه سال پشت کمرم سیاه شده بود و درد می کرد😢😢
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
