۱-دلتنگی یعنی
روبه روی دریا ایستاده باشی و
خاطره ی یک خیابان خفه ات کند...
۲-کاش دلتنگی هم
جزو قانون جذب بود.
دلمون که براش تنگ میشد ،
اونم دلش برامون تنگ میشد...
👑۳- قشنگترین تعریفی که از دلتنگی دیدم اینه که میگه «ألحنین هو أن تسمع اصوات من تحبهم و تلتفت ۆلا ترى احدا» یعنی:
«دلتنگی اونه که صداى کسی که دوستش داری رو بشنوى، اونوقت سر برگردونی ولی کسی رو نبینی..»
۴-ولی دلتنگی هم مقوله عجیبیهها ، فکر کن نشستی وسط خونه داری سریال میبینی، غذا میخوری، با خواهر برادرت بحث میکنی، یا رفتی بیرون داری خوش میگذرونی، ولی تو همه این موقعیتها قلبت پیش خودت نیست یا حس میکنی یه وزنه ده کیلویی رو گذاشتن رو قلبت و تو داری حملش میکنی، انگار همه چیز خوبه، همه چیز در لحظه داره قشنگ پیش میره، خوش میگذره ولی تو خوشحال نیستی، دلت میخواد همه این خوشی ها برن به درک و تو پیش اون آدم خاص زندگیت باشی، یا به عبارت دیگه قشنگ گند میزنه تو تموم لحظه های خوب زندگیت.
|مبهم|
۵-همه ی ما آدما تو زندگیمون یک
"هیچ" داریم...
"هیچی" که از همه پنهونش میکنیم ؛
بخصوص تو اون موقع هایی که تویِ جمع نشستیم و تنهایِ تنها به نظر میرسیم ،
یهو یادش میفتیم و بغض میکنیم ...
میپرسن "چیزی شده؟ "
یه لبخند مصنوعی تحویلشون میدیم و میگیم : "هیچی "؛
مجبوریم هرجوری شده بغضمونو قورت بدیم و نمایش آدم های خوشحالو بازی کنیم ...
همه ی ما آدم ها یک "هیچ"داریم !
" هیچی" به وسعت قلب های دلتنگمون...
همون "هیچی" که باعث میشه
موقع دلتنگی بغض کنیم،
شایدم به یاد خاطره های خوب ،
باعث لبخندهای گاه و بی گاهِمون میشه...