من فکر میکنم دارم از سخت ترین شبامو میگذرونم
خاطره شب سختتو میگی که صبح شد😭
هنوزم تو اون شبم الکیه که میگن صبح میشه هیچ وقت نمیشه
شب اعلام نتایج
شب دیدن تراز و رتبه
خیلی بوده💔
چی شده مگه
سخت ترین شب زندگیم نتونستم بخوابم
شبای بعدشم نتونستم بخوابم
قرآنو میذاشتم رو بالشم دستمو میذاشتم روش که یکم آرامش بگیرم ازش بلکه بخوابم ولی هر لحظه هزار بار در حال نابود شدن بودم
ولی گذشتن کمرنگ تر شدن ،کلا نرفتن هنوز اما دیگه مثل اولین شب آزارم نمیدن
صبح شد ولی به قیمت نابودی روح و روان و جسمم
هعی من هرشبم از کمبود محبت صبح میشه 🥺😭😭😭
حس خلا بدی دارم تو دلم با لبخند دروغ پنهانش میکنم :))
شبی که رگمو زدم هیچکیم نفهمید خودم جمعش کردم خوومم پشیمون شدم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
