عشق ما یه عشق پاک بود همو دوست داشتیم جوری که حتی مادر من و خواهرمم فهمیده بودن همه جا اسم رو من گذاشته بود اون زمان یه فیلم هندی بود به خاطر شباهتش همه مارو به عشق اونا میشناختن میگفتند شبیهید اما اون جرعت ابراز کردن نکرد با چند نفر بهم خبر رسوند اما همون موقع ها یه مشکلی برای برادرش پیش اومد مجبور شد زیر بار بره و اون دختره که با داداشش فرار کرده بود بگیره چون داداشش متاهل بود خلاصه با ماشین و موتور گولش زدن چه خبر ها که نرسید که گریه زاری و خودزنی کرده ولی زور اون خونواده دختره بیشتر بوده گفتن آبروی دخترمونو داداشت برده تو باید دخترمونو عقد کنی و ازدواج کرد منم همون موقع نامزد کردم و الان 6ساله میگذره کلا بیخیالش شدم و عاشق شوهرم و دخترم شدم گفتم اون یه عشق دوره نوجوانی فقط از رو بچگی بوده ته دلمم همینه اما الان
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
امروز و دیروز که دیدمش یه جوری بهم زل زده بود نگرانی و تو چهرش دیدم اما یه حس بدی گرفتم به خاطر شوهرم حالم بده چون منم یه لحظه نگاش کردم از فکرم بیرون نمیره🫤
فقط اینو بدون که هیچ پسری دارم تاکید میکنم هییییییییچ پسری با زور ازدواج نمیکنه بچسب به شوهر و دخترت
چقد حرفت درسته
متاسفانه ما خانوما زیادی احساساتی هستیم
اگر در تاپیکی نظرات بیجا و غیرمنطقی به کامنت من دادین و پاسخی دریافت نکردین دیگه بدونین ارزش خودتون و نظرتتون در چه حد پایین بوده. پس احترام خودتونو نگه دارین.باتشکر
هیچ پسری رو نمیشه به زور وادار به ازدواج کرد همین یه جمله کل داستان رو خلاصه می کنه و همه ی ماجرا رو ...
چرا میشه.یه خانواده تو فامیلمون هس ک همه ی پسرهاشون ب زور ازدواج کردن چه اونی ک دو سه دهه پیش ازدواج کرده چه اونی ک توی همین چندسال.دقیقا هم با همین روش گول زدن با ماشین و فلان و بهمان
ٱنهایی که به زندگی دیگران نور میبخشند،روزی خورشید خواهند شد:)🌝.اولین حسی ک بعد از شنیدن خبر پیشرفت کسی بهت دست میده.معرف شخصیت درونته.