همیشه خدا بوی دهنش تا صد فرسخ اونو تر از خودش میره
از اول جنگ اومدن شهرستان از تهران خونه عموم که دیوار به دیوار ماست یکی نیومدن خونمون بهمون سر بزنن
ماهم سگ محلش کردیم مهمونش نکردیم
واسه مراسم خاکسپاری شوهرش مادرم رفته بود تهران اصلا سلام نداده بود و هیچ حرف نزده بود با مادرم
منم هرجا میبینه همیشه اخم میکنه و محلم نمیده
عروسی پسر عمم رفتم داخل یهو همشون جمع شدن یهویی از اونجایی که من بودم رفتن به جا دیگه نشستن
انگار عقده دارن کثافتا
همه فامیل دارن ماهم داریم