من طبقه پایین خونه پدر شوهرم زندگی میکنم حیاطمون مشترکه پسرهای خواهر شوهرم اومدن خونه پدر شوهرم ولی فقط اسمش اینه که اومدن اونجا یکیشون که کلا خونه ماست حتی خونمون میخوابه اون یکی هم خونه پدرشوهرمه ولی روزی چند ساعت میاد خونمون ، خونشون دوتا خیابون با ما فاصله داره ولی نمیرن یکیشون ۱۹ سالشه یکیشون ۱۵ سالشه اون بزرگه خیلی اذیت میکنه یه ثانیه منو شوهرمو تنها نمیذاره با شوهرم حرف میزنم میپره وسط خودش جواب میده یا نظر میده. خانوادش بهش میگن بیا خونه زشته دایی و زن داییت خونشون خیلی کوچیکه راحت نیستن توهم روی سرشون خراب شدی ، میگه اصلا نمیام خونمون حوصلم سر میره اینجا با دایی همش خوش میگذره مسئله فقط این چند روز نیس مسئله اینه که سه روز خونمون بود یه روز رفت خونشون دوباره اومده پنج روز مونده ، خونه ما کلا ۵۰ متره ، میخوام یه کم آرامش داشته باشم نمیشه نمیتونم اخم کنم یا کم محلی خواهر شوهرم خیلی سلیطس شر به پا میکنه ، شوهرم هم پشتم نیست ولی میدونم اونم خسته شده ولی از خواهرش هم خجالت میکشه هم خیلی میترسه توی رودربایستی مونده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مادرش میترسه پسرش بره پی رفیق بازی و این کارا برای همین حرفی نمیزنه و میدونه اینجا پیش شوهرم جاش خ ...
اخم و تخم کن به شوهرت و خانواده شوهرت بگو من راحت نیستم نامحرم
هر چیز که در جستن آنی ،آنی🌱✨📚اگر برای ابد هوای دیدن تو نیفتد از سر من چه کنم ؟هجوم زخم تو را نمی کشد تن من برای کشته شدن چه کنم هزار و یک نفری به جنگ با دل من برای این همه تن چه کنم؟
19ساله چراکارنداره ؟؟؟همسناش بیچاره ها تودم مرزشهیدشدن این نشسته وردل تو
پشت کنکوری هستش از اونور هم مریضه بوده یه مدت بیمارستان بستری بوده، خانوادش میترسن نمیذارن بره سرکار خیلی هم لوس شده واقعا خسته شدم دعا کن امروز معجزه بشه بره اصلا از رفتن حرفی نمیزنه