2777
2789
عنوان

یه خاطره از این چند روز بگم😀

5246 بازدید | 44 پست

من یه کیف رو دوشی پر از طلا و پول نقد و مدارک پر کرده بودم با کوله دخترم که توش داروهای اساسی و پماد و چسب زخم و باند و قیچی و....  با لباس برای دخترم هر شب اینارو میذاشتم تو راهرو پشت در ورودی با شال و مانتو ، خودمم با شلوار بیرون میخوابیدم آماده ، بعد صبح که میشد اینارو میبردم میذاشتم تو اتاق سر جاشون شلوارمم عوض میکردم راحتی میپوشیدم دوباره شب همینکارو تکرار میکردم 

یکی نبود بگه بزنن دیگه به لباس عوض کردن و کیف بردن ننیرسی 😁خدا شاهده تو تمام این روزا این کارم بود 😫

خل شده بودم نمیدونم بهش بخندم یا گریه کنم 

خدا کنه دیگه اون روزا برنگرده

من هیچکاری نکردم جنگ رودر رو نبود که وقت فرار داشته باشی یهو بمب و موشک رو سرت اوار میشد معلوم نبود زنده بمونی یا نه

من مه الوده تر از گردنه حیرانم ...بغض باران شده ی چشم تر گیلانم🌱 کاربری هفتم از سال ۹۷ با افرادی که فاقد شعورن وارد بحث نمیشم😌 عاشق اشپزی تو تاپیکای اشپزی تگم کنید 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

وا سیسی چطو با شلوار بیرون خابت میبره.

چقد در عذاب بودی 

•دنیایِِ آرزوهام تو چشمایِ هیزٍ تو نیست :/                          •اگع الماس نباشع برا من نیست:/                                             •و در آخر هیچکس ب زیبایی حرفهایش نبود!:/                                     ○آدم تنها باشع ب "خ♡دا" نزدیک ترع○

😂😂😂😂😂مامانه من ی کیف پر کنسرو کرده بود و لباسای ضروری برای داداشم و داروهای مختلف 

اگر شکست بخورید ممکن است ناامید شوید، اما اگر تلاش نکنید قطعا شکست‌ می‌خورید.😏

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mnbvgy  |  20 ساعت پیش