بذارین براتون تعریف کنم چقد بدبختی کشیدم توی این دوسال...دوسال پیش مادربزرگم روز ۸بهمن فوت کرد..بعدش من بعد ۵سال باردار شدم ولی هفته ۱۸ بخاطر نارسایی سرویکس مجبور شدم سرکلاژ اورژانسی بشم و استراحت مطلق بعد ۳هفته کیسه آب سوراخ شد و دقیقا ۸بهمن بچه رو از دست دادم یعنی به فاصله یکسال توی یک تاریخ دوتا عزیز از دست دادم...چندماه بعد خواهر دوقلوم باردار شد و منم باردار شدم..شاید الان همتون بگین چقدددد خوببب...ولی متاسفانه خواهرمم مجبور شد از هفته ۱۷ بارداری سرکلاژ کنه و همچنین منم مجبور شدم سرکلاژ کنم در اوج نامیدی. استرس ...حالا شده بودیم دوتا خواهر دوقلوی سرکلاژی که رفتیم خونه مادرم استراحت مطلق شدیم...طفلک مادرم که هم سرکار میرفت هم کارای ما دوتا رو هم میکرد...خواهرم با معجزه تا هفته ۳۹ رف و زایمان کرد ولی همون موقع بچش اکسیژن کم آورد و چندبار احیا شد و تشنج کرد و بعد دو هفته بستری بودن امروز فوت کرد...و من موندم الان که باردارم و گیج و منگ و بی حس....چرا باید انقد زندگیم پیچیده میشد...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
دوستای قشنگم این کاربریم رو برای همیشه میبندم امیدوارم روزهای شادی پیش روتون باشه پر از خنده و موفقیت و شادی 😍 هرمشکلی داشتید اول با توکل به خدا دوم با تلاش و سوم با دعا حلش کنید 💚