2777
2789
خیلی سخته میدونم و باید سعی کنی که یه ادم درست پیدا کنی که ضربه نخوری

از نظرم این ادم درست بود .... 😭💔

اما یچیزایی هم ریز بوجود اومد و بعضی رفتارا که میگن این ادم مناسب یک عمر زندگی نبود . بااینکه پولدار بود خیلی و ادعا میکرد که خیلی خوبه  . اما خب .... نمیفهمم هرچی میگن

از طرفی اصرار به عقد داشت سریع و این منو ترسوند

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه دوست داری بگو چیشد رابطتون تموم شد❤️

این ادم اولش به من گفت دندان پزشکه ... بعد از یکماه اشنایی گفتش که دندان پزشک نیست و تجربی کار میکنه یعنی درسش و نخونده 'رفته یسال جلو دست یه دکتر و کار یاد گرفته .اما مطب برای خودش بود و دوتا دکتر هم پیشش کار میکردن ‌... 

همون شب  که حقیقت و بهم گفت ناراحت شدم چون اگه روز اول میدونستم همچین چیزیه اصلا ادامه نمیدادم باهاش . بعد گفت لیسانس شیمی دارم و ارشد کشاورزی '... 

بازم ازینکه این یکماه به من دروغ گفت بخشیدمش .

اون ۳۸ سالشه من ۲۸ سالمه

 خلاصه اومد خواستگاری 'و به خانوادمم همینو گفت 'حتی گفت مالک مطبه . پدرم سند مطب و مدارک تحصیلیشو خواست .بهش زنگ زدم هول شد 'گفت نه لیسانسم همون کشاورزیه 'ارشدمم همینطور 'من چون شیمی رو درکنارش خوندم و ادامه ندادم و .... کلی حرف توهم توهم زد 'گفت مدرک لیسانسم کشاورزیه .بازم گقتم اشکال نداره . به خانوادم لیسانستو نشون نده ارشدتو بیار 'که نگن دروغ گفتی . ..گفت ارشدمم دفاع کردم ول کردم 'ولی باهم میتونیم بریم دنبالش .خلاصه چند روز بعدش باهم رفتیم دنبال مدرکش دانشگاه که کلللللی سال از فارغ التحصبلیش میگذشت 'گفتن ۲ ماه دیگه مدرک میاد . و باید یه سری مدارک بیاری تحویل بدی .

 تو همین حین هم شوهر خواهرم رفت یبار مطبش که باهاش صحبت کنه برا تحقیق .

بعدش خلاصش کنم .

پدر مادر منم چون شهرستانن و برای مسافرت تهران اومده بودن خواستگاری خونه خواهرم تهران برگزار شد و یبار هم خانواده من رفتن خونشون ( بااینکه ما اصلا رسم نداریم و سنگین بود این حرکت ) ... ولی زفتن ...

سند مطب رو هم دیدن 'دیدیم که به اسم پدرشه نه خودش 'بااینکه تک پسر بود تمااااااااام اموالش به اسم پدرش بود و بابای من راضی نبود به این مورد . گفت سند باید برگرده به اسم خودت . 

 خلاصه بابای من گفته بود ما یه سری شرط داریم دو هفته به ما فرصت بدین برا تحقیق و ... شمااهم برید تحقیق کنید .اگر شرطی هم دارید بگید ...

تو همون مدت یروز بهش گفتم 'بخدا به منظور اینکه اون ارومم کنه و از خودم دونستمش بهش گفتم برو حتما مدرک ارشدتو بگیر مامانم ناراضیه . حداقل اینجوری راضیش کنیم .منم کنارتم و ... 

کلی عصبی شد که این چه رفتاریه 'چراااااا با من این برخورد و دارین و ....

خیلیییییییییییی هم خودشو بالا میدونست و خیلییییییییییی از خودش تعریف میکرد ..

دوروز بعدشم بهم زنگ زد که ما رفتار شناسی کردیم و به هم نمیایم .گفتم چرا 

گفت اونروز همسر خواهرت دست خالی اومد مطب 'خانوادت اومدن خونمون دست خالی اومدن ( حالا اونشب که خانواده من رفتن خونشون براشون سوغات اردبیل حلوا سیاه برده بودن و سند رو هم که خودش با برگه داده بود به ما 'ما به احترام تو پاکت گزاشتیم بردیم ) ...

قبل همه این ماجراها زمانیکه من باهاش درارتباط بودم و رفتم مطبش که دندونمو درست کنن به اصرار خودش 'فرداش گفت تو دست خالی اومدی مطبم .... همونموقه تعجب کردم از رفتارش ....

خلاصه همین .... بااینکه ایده ال ترین دختر زندگیش بودم به این دلایل و سر همبن اتفاقات ول کرد و به من جواب رد داد و حتی گوش نداد من جواب بدم ....

من خانواده اصیل و ابروداری دارم ولی بارها به من گفت من خوایتگاری کسی نیومدم که بنز زیرپاش باشه یا فرش ابریشم زیرپاش باشه ... و چندبار ناراحتم کرد ...

فقطم دارم خودخوری میکنم که لابد ما بد برخورد کردیم ...

نه

همینم عصابمو به هم میریزه .نمیدونم چرا همچین خریتی کردم 

اما حس راحتی کردم 'چون باهم احساس نزدیکی کردیم گفتم .... اولین بارهم بود که حس راحتی کردم باهاش

این ادم اولش به من گفت دندان پزشکه ... بعد از یکماه اشنایی گفتش که دندان پزشک نیست و تجربی کار میکنه ...

نه شما رفتار بدی نکردید اگه حساسیتی از طرف خانوادت بوده ختما نگران ایندت بودن چون برات کلی زحمت کشیدن

راجب اون دروغ ها هم از نظر من کسی که راحت در این باره دروغ میگه و هم از لحاظ مالی به شما تیکه انداخته خودش عقده‌ی مالی داره و امکان داره تو زندگی مشترک شما رو بخاطر این موضوع تخقیر کنه و این عقده ها ممکنه فقط توی مسائل مالی خلاصه نشن

و نکته دوم اینکه اگه انقد راحت دروغ میگه ممکنه خیانت هم کنه و یا کارایی که بهت ضربه بزنه در کل کسی که دروغ میگه اصلا قابل اعتماد نیست

و با این  تفاسیر باز اگه خواستید برگردید حتما پیش مشاوره ازدواج برید.


این ادم اولش به من گفت دندان پزشکه ... بعد از یکماه اشنایی گفتش که دندان پزشک نیست و تجربی کار میکنه ...

بااین حجم ازرفتارای ضدونقیض ودروغ گفتن هنوزتوفکرشی🤕بیخیال اصلااگه خواست برگرده هم محلش نده

توخطاکن بکشم حبست را۰۰۰۰

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792