2777
2789
عنوان

جاری ام با مادرشوهرم صمیمیه

| مشاهده متن کامل بحث + 752 بازدید | 34 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به نظرم لازم نیست با همه ی خانواده ی شوهر رابطه رو کمرنگ کنیداگه خوبن شما هم خوب باش تا وقتی لازم شد ...

عزیزم کدوم حمایت .اونا مشتاق نزدیک شدن هستن که از حمایت مالی ما استفاده کنند و عقاید پوسیدشون رو تو ذهن بچه هام فرو کنند 

جز ضر ر که برامون چیزی ندارن


اشکال نداره 

ببین این ی ترفنده مادرشوهرانس

مادرشوهرمنم اگ من جیک و پوک زندگیمو بهش بگم بامن خوبه

جاریم ی مدت عزیز دردونش بود چون ک شب و روزش با مادرشوهرم بود و هرکاری میکرد خبرداشت و دخالتم میکرد تو زندگیش ولی الان کمترمیادبخاطرهمین جاریم شده ادم بده

کلا ناراحت نشو

فقط جلو شوهرت باهاشون خوب باش اگرم بد رفتاری کنن میفهمه شوهرت حتی اگ ب روت نیاره

یعنی هرجی اتفاق میفته رو براش نمیگم هرچی تو خانواده مادرم میگدره هیجی خبر نداره طلا یا چیزی میخرم پن ...

خب اینکه تو زندگی خودت و همسرت اتفاقی میفته رو نمیگی کارت درسته 

ولی لازم نیست طلاهات یا خریدات رو پنهان کنی بنظرم ...من همیشه اعتقادم اینه جلوی همه مخصوصا خانواده شوهر همیشه بهترین لباسها و طلاهامو استفاده میکنم تا ببینن یا خونه م بیاد هر کسی کلی تجملاتی هستم تو پذیرایی 

نه اینکه فکر کنی بخوام به رخ بکشم 😅😅فقط می‌خوام بدونن زندگیمون بی برنامه و با نداری نیست 

فکر میکنم خودتم خیلی زیاد خودتو دور کردی ازشون 

نه دوری زیاد خوبه نه صمیمیت و نزدیکی زیاد 

گاهی ادم دلش میخواد خودشو نشون بده ولی باز میگم ولش کن .


وا برا چی نشون بدی کیف کردن خودت مهم تره

آدم باید خوشیاشو به کسی که از ته دل ذوقشو کنه نه که حسودی کنه چشم بزنه یا رو ترش کنه

دلتنگ خودمم 

خب اینکه تو زندگی خودت و همسرت اتفاقی میفته رو نمیگی کارت درسته ولی لازم نیست طلاهات یا خریدات رو پن ...

اره ولی مادرشوهرم موفقیتمون رو میبینه و میفهمه دستمون پولیه هی درخواستهاش زیاد میشه تیغ میزنه برا همین باید پنهان کنم 

دقیقا مثه جاری و مادر شوهر من، البته مادر شوهر بدجنس من رفتاراش با جاریم مثل ملکه هاست با من مثل گداها،، زمین تااسمون فرق میزاره بینمون، من هم نمیرم فقط ایام عید و اینا میرم، بعد هم از من ناراحتن که من کوتاهی میکنم و نمیرم، به همه هم گفته که من نمیرم و برام احترامی نمونده، در صورتی که خودش باعث شده

بهتر بابا. بهت قول میدم یروز بینشون شکراب میشه 

 من خودم با خواهر شوهرم عین خواهر بودم البته فقط من بودم اون بظاهر بود . اینقد بدردش خوردم ک نگو یعنی خونه من پاتوقش بودا اینقد ک راحت بود اخه طوری رفتار کردم ک عین خونه خودش باشه حتی گفتمش اگه گرسنت بود خودت برو تو یخچال هر چی بود درار بخور اصلا ب این فک نکن ک خونه منه گفتمش خونه داداشته و توهم حق داری خونه داداشت راحت باشی خدا رو شاهد میگیرم هر موقع غذای خوب درس میکردم زنگ میزدم بهش ۷سال تمام خودم میزنگیدم بیا خونم با اینکه خونشون تا خونم شاید سر هم ۵دیقه بود با ماشین شایدم کمتر یهفته یهفته میموند اینقد ک خیالشو راحت کردم از همه لحاظ. دست اخر فهمیدم چ ذات کثیفو پستی داره شوهرم ک اینجا نبود اصلا زنگم نزد ک خوبی بدی چیزی نیازته یا ن  .  هیچکدومشون سر نزدن بهم حتی حالمونم نپرسیدن یا مثلا میومد خونم خدا شاهده ی لیوان جابجا نمیکرد یعنی جارو ک میکردم بلند نمیشد دراز کشیده من باید زیر پاشو جارو میزدم خدا شاهده اینقد بود ک از شدت پا دردم لنگون لنگون راه میرفتم این خانم ابدا پا نمیشد کمک بده  بعد شوهرم ک بلند میشد بدو بدو میگفتش داداشی تو بشین من کاراتو میکنم خدا شاهده همین داداشش یکبار زنگ نزد ب خواهرش بگه بیا خونمون همیشه خودم میزنگیدم فک کن کوچیکتر ک بود حمومش میکردم لباساشو میشستم  بهترین غذاها رو جلوش میزاشتم از پارکش بگیر تفریحش خونه پدرم خونه فامیلام همجا میبردمش ک دلش نگیره حرفمم این بود مادر ندارع حداقل زن داداشش بشع رفیق فابش درد بی مادریو کمتر اذیتش کنه . دست اخر خانوم خانوما منو کیبینه منتظر سلام منه تا حرف نزنم باهاش حرف نمیزنه باهام ‌ منم سپردمش ب خدا شدم یکی لنگه ی خودشون شوهرمم ب پدرش گفت دراومد گفت مگه این چیکار کرده برا دختر من.قژع ارتباط کامل کردم ببین اینام دیر یا زود یکیشون بد ذاتی می‌کنه رابطشون خراب میشه خیالت راحت . پس تو فکر نرو 

دقیقا مثه جاری و مادر شوهر من، البته مادر شوهر بدجنس من رفتاراش با جاریم مثل ملکه هاست با من مثل گدا ...


من بی احترامی زبونی نکردم 

رومون به هم باز نشده 

ولی اونا توقع دارن هی دورشون رو بگیریم من نمیرم 

من بی احترامی زبونی نکردم رومون به هم باز نشده ولی اونا توقع دارن هی دورشون رو بگیریم من نمیرم

به من تا دلت بخواد کردن خدا میدونه من بهشون نه بی احترامی کردم نه زبونی چیزی گفتم، اینا نیاز ندارن به پول کسی اما بازم شوهرم خیلی به فکرشونه و من اصلا مانع نمیشم، خدا شاهده و امیدوارم بدونن اشتباهاتشونو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792