شک دارم که جاریم انسانه یا یه موجود ماورایی

اره عزیزم درست میگید من هم موقع ازدواج سنم کم بود و اشتباه کردم اومدم یکجا زندگی کردم باورت میشه بااین سن کم من سالهاست که قرص اعصاب میخوردم و تازه موفق شدم کنار بذارم از بس فشار کشیدم از سیاست های خانواده شوهر و همین جاریم ،از مقایسه هاشون از سرکوب شدن،متاسفانه فعلا شرایط نداریم خونه دیگه بخریم ولی ان شالله در آینده حتما این کار رو میکنیم

فداتشم جدی که نمیگم موجود ماورایی هست این یک اصطلاح هست از شدته تعجب این حرف رو زدم دیگه یعنی متوجه نشدین؟ منظورم اینکه از بس سیاست داره از بس همه چیزو میدونه و هیچ کاره اشتباهی تو این ۱۵ سال زندگی مشترک نکرده ازش در حیرتم مگه میشه آدم هم کدبانو باشه هم بهترین آشپز هم خانه داری عالی هم شوهرش گوش به فرمانش هم خانواده شوهر مطیعش باشن در صورتی که خودش یه قدم هم برای رضایت کسی برنداشته،ولی من از روزی که عروس شدم با پاکی و صداقت باهمه رفتار کردم محبت کردم تو مشکلاتشون دلسوزی کردم مادرشوهرم سرطان گرفت من افسرده شدم از حال و اوضاع اون، همین جاریم نیشخند میزد میگفت بمن چه بذار بمیره، در حالی که مادرشوهرم شیفته ی اونه و منو با کوچکترین کار پس میزنه بی محلی میکنه

بله عزیزم درسته باید ریسک کنیم و فشار مالی رو تحمل کنیم و از اینجا بریم ولی متاسفانه شوهر من فعلا نمیپذیره 

میگفتن ایلان ماسک انسان نیست احتمالا یه موجود فضایی چیزیه این جاری منم یه چیزی تو همون مایه هاس😂باور کن

اگه بخوای بیشتر از رفتاراش میگم که بهم حق بدی 

ببین چند روز بود پریودم عقب افتاده بود و به حاملگی شک کرده بودم ولی پیش هیج کسی حرفی نزده بودم ، درست فرداش جاریم بدون مقدمه از من حرف میکشید که بفهمه آیا خبری از بچه هست ؟من تعجب کردم چطور درست زمانی که من به حاملگی شک کردم این از بچه و حاملگی حرف میزنه و از من حرف میکشه، یه مثال دیگه بگم بهت چند روز رژیم میگرفتم به کسی هم نگفته بودم فقط کمی غذامو کم کردم ولی فعلا تغییری تو سایز و وزنم نداشتم یهو همین جاریم گفت تصمیم گرفتم رژیم بگیرم و بعد تو چشمهای من زل زد😐یعنی خشکم زد ،هزاران مثال دیگه هم هست که اگه بگم دو جلد کتاب میشه

عزیزم یه ماه پیش تو فکرم با خودم میگفتم برم چند تا کتاب بخرم و تو خونه بخونم ، حتی به زبون هم نیاوردم تو دلم به خودم گفتم، فرداش جاریم گفت میخوام برم یه کتاب بخرم بخونم🤯 اخه یعنی همه ی این رفتارا و حرفها تصادفیه؟ 

رفتم یه پارچه خریدم به یه خیاط ناشناس دادم بدوزه ، دو روز بعد جاریم گفت میخوام یه پارچه بخرم ببرم فلان خیاط (همون خیاطی که من دادم)ببرم بدوزه😳 در حالی که اون خیاط رو اصلا نمیشناخت خودشم بخواد کاری کنه به کسی نمیگه و یواشکی میکنه این حرف رو زد که یعنی من فهمیدم تو فلان کار رو کردی یا میخوای بکنی ،بخدا اینجور چیزا رو میبینم ازش میترسم حس میکنم ذهنمو میخونه

ببین بازم نوشتم بخون ،من قشنگ از رفتاراش توی شوکم چندین ساله که همینه ولی همش بخودم میگم لابد از چرچیل بودنشه ولی اخه مگه یه آدم چقد میتونه چرچیل باشه که حتی مغز آدمو بخونه😳🤯

نمیدونم والا حس ششمه ، چیه حتی پیش خواهرم و زنداداشم از رفتارهاش میگم اونا هم شوکه شدن و میگن اون یا با جن ها در ارتباطه یا آدم فضایی چیزیه😂 نه عزیزم اصلاااااا به کسی خدمت رسانی نمیکنه ، کار هم نمیکنه پیش مادرشوهرمه ولی خودشو هیچ وقت تو زحمت نمیندازه نهایتش یه ظرف بشوره که اونم همه ما انجام میدیم ، بله حجابش کامله ولی مذهبی و محجبه ی آنچنانی نیست ولی خیلی ظاهر متین و سر سنگین و با شخصیتی داره خییلی عاقله خیییییلی بالغه 

بله یه پسر داره ،پسرشم مثل خودش فوووق العاده چرچیل و بدجنسه بااینکه ۱۰ سالشه ولی انگار مرد ۴۰ ساله اس یه حرفایی میزنه یه جوابایی میده آدم خشکش میزنه خیلی هم بی ادبه یعنی کافیه بهش تو بگی یه جوابی میده آدم از خجالت آب میشه، شغل شوهرش کارمنده دولته ، شوهر منم کارمنده شرکت قرار دادی